روایت ها ابزار مهمی برای بشر در خصوص پردازش اطلاعات و درک دنیای اطرافشان است. اسطوره ها در طول قرن ها برای انتقال ارزش های فرهنگی و اجتماعی از طریق داستان سرایی مورد استفاده قرار گرفته اند. در دوران مدرن، روایت ها نیز به عنصری کلیدی در خلق و مدیریت برند تبدیل شده اند. در این یادداشت به بررسی نقش روایت در پردازش اسطوره و کاربرد آن در خلق و مدیریت برند می پردازیم. به نظر من استفاده از روایت در ایجاد و مدیریت برند، تجربهای فراگیرتر و جذابتر از برند را امکانپذیر میکند. چیزی فراتر از انتظار. احساس خدایی داشتن …
پیش نوشت
روایت ها بخشی اساسی از ارتباطات و درک انسان از جهان هستند. از اسطوره های باستانی تا داستان سرایی برندهای امروزی، از روایت ها برای انتقال ارزش های مهم فرهنگی و اجتماعی استفاده شده است. انسان شناسان و روانشناسان به طور گسترده از روایت در پردازش اسطوره استفاده کرده اند. یافته های آنها، قدرت داستان ها در شکل دادن به باورها و رفتارهای ما را نشان میدهد. در سالهای اخیر، نقش روایتها در خلق و مدیریت برند پر رنگ تر شده است، شرکتها به دنبال خلق تجارب جذابتر و فراگیرتر از برند برای مصرفکنندگان هستند. در این مقاله به بررسی نقش روایت در پردازش اسطوره و کاربرد آن در ایجاد و مدیریت برند خواهیم پرداخت.
داستان پرومتئوس

پرومتئوس یک تایتان بود که با ربودن آتش از خدایان و دادن آن به بشریت، به مبارزه با خدایان پرداخت. به عنوان مجازات عمل خود، زئوس، پادشاه خدایان، پرومتئوس را به صخره ای زنجیر کرد که عقابی هر روز می آمد و جگر او را می خورد، فقط برای اینکه دوباره تولید شود و روز بعد دوباره خورده شود.
تاثیر روایت در پردازش اسطوره
اسطوره ها داستان هایی هستند که برای توضیح پدیده های طبیعی، سنت های فرهنگی و ارزش های اجتماعی به کار می روند. آنها اغلب از طریق نسل ها منتقل می شوند و نقش مهمی در شکل دادن به باورها و رفتارهای جامعه ایفا می کنند. انسان شناسان نقش اسطوره ها را در فرهنگ های مختلف مطالعه کرده اند و دریافته اند که آنها چندین کارکرد مهم دارند.
- اسطوره ها به ایجاد حس مشترک هویت و تاریخ کمک می کنند
- چارچوبی برای درک جهان فراهم می کنند
- ارزش های فرهنگی و اجتماعی را منتقل می کنند
- در انتقال دانش نقش دارند
- به عنوان وسیله ای برای کنترل جامعه عمل می کنند
داستان پرومتئوس را میتوان بر اساس ساختار روایی کلاسیک که از پنج عنصر اصلی تشکیل شده است، تحلیل کرد: نمایش، کنش صعودی، اوج، کنش سقوط و وضوح.
بررسی ساختار روایت
بیایید ساختار روایت پرومتئوس را با هم بررسی کنیم.
داستان پرومتئوس با یک توضیح آغاز می شود که در آن با شخصیت های اصلی، صحنه و درگیری آشنا می شویم. می دانیم که پرومتئوس، یک تایتان، با دزدیدن آتش از خدایان و دادن آن به بشریت، از خدایان سرپیچی کرده و در نتیجه توسط زئوس، پادشاه خدایان، مجازات می شود که او را به صخره ای زنجیر کرده است که در آن عقاب وجود دارد. می آید و هر روز جگرش را می خورد.
Rising Action
اکشن خیزش داستان با مجازات پرومتئوس آغاز می شود، زیرا او سال ها عذاب و درد را از دست عقاب تحمل می کند. همچنین می آموزیم که پرومتئوس در رنج خود تنها نیست، زیرا داستان او از طریق نسل های مختلف انسان ها منتقل می شود که داستان او را به روش های مختلف بازگو و بازگو می کنند. با بازگویی داستان، معانی جدیدی به خود می گیرد و به نمادی از مبارزه بشریت برای دانش و پیشرفت تبدیل می شود.
اوج
اوج داستان زمانی اتفاق می افتد که پرومتئوس سرانجام توسط هراکلس، قهرمانی که توسط زئوس برای کشتن عقاب و رهایی پرومتئوس از زنجیر او فرستاده شده بود، از مجازات خود آزاد می شود. این نقطه عطفی در داستان است، زیرا پرومتئوس دیگر مقید به مجازات خود نیست و آزاد است که به کار خود برای کمک به بشریت ادامه دهد.
Falling Action
اکشن سقوط داستان نسبتاً کوتاه است، زیرا می بینیم که پرومتئوس دوباره با خانواده اش متحد شده و همچنان به بشریت در جستجوی دانش و پیشرفت کمک می کند.
رزولوشن
رزولوشن داستان با پایان باز است، زیرا نتیجه گیری روشن یا قطعنامه نهایی را ارائه نمی دهد. در عوض، داستان با این پیام به پایان می رسد که داستان پرومتئوس به بازگویی و تفسیر مجدد توسط نسل های آینده ادامه خواهد داد و همچنان به مردم الهام می بخشد تا به شیوه های جدید فکر کنند و عمل کنند.
به طور کلی، داستان پرومتئوس از یک ساختار روایی کلاسیک پیروی میکند، با نمایشی واضح، کنش رو به رشد، اوج، کنش سقوط و وضوح. با این حال، ماهیت پایان باز قطعنامه امکان ادامه بازگویی و تفسیر مجدد را فراهم می کند و بر قدرت ماندگار روایت در شکل دادن به باورها و ارزش ها تأکید می کند.
اسطوره ها معمولاً به صورت داستان هایی با آغاز، میانه و پایان ساخته می شوند و اغلب دارای شخصیت ها و مضامین آرکیتایپ گونه هستند. این ساختار روایی اجازه می دهد تا ایده ها و ارزش های پیچیده به گونه ای منتقل شوند که به راحتی قابل درک و به یاد ماندنی باشد. استفاده از روایت همچنین به اسطوره ها اجازه می دهد تا در طول زمان با تغییر ارزش ها و باورهای اجتماعی تغییر کنند.
روایت در ایجاد و مدیریت برند
در سال های اخیر، استفاده از روایت به یک عنصر مهم در خلق و مدیریت برند تبدیل شده است. شرکت ها به طور فزاینده ای از داستان سرایی برای ایجاد تجربه های جذاب تر و فراگیرتر درباره برند در ذهن مصرف کنندگان استفاده می کنند. استفاده از روایت به برندها اجازه می دهد تا هویت و شخصیت منحصر به فردی ایجاد کنند که مصرف کنندگان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند .
استفاده از روایت در ایجاد و مدیریت برند به اشکال مختلفی صورت می گیرد:
- برندها ممکن است از داستان سرایی برای انتقال تاریخ و میراث خود در راستای ایجاد حس اصالت و اعتماد استفاده کنند.
- آنها همچنین ممکن است از روایت ها برای ایجاد یک شخصیت برند استفاده کنند که مصرف کنندگان بتوانند با آن ارتباط برقرار کرده و با آن همذات پنداری کنند. (این شخصیت ممکن است از طریق تبلیغات، رسانه های اجتماعی و سایر کانال های بازاریابی بیان شود.)
یکی از برندهایی که با موفقیت از روایت در برندسازی خود استفاده کرده است، نایک است. نایک یک شخصیت برند خلق کرده است که حول محور ایده غلبه بر موانع و دستیابی به عظمت میچرخد. در کمپین های نایک اغلب ورزشکارانی را نشان می دهند که برای رسیدن به موفقیت بر ناملایمات غلبه کرده اند. نایک با استفاده از روایت در برندسازی خود، برندی را خلق کرده است که مصرفکنندگان میتوانند با آن آشنا شوند و آرزوی آن را داشته باشند.